مقایسه محبت والدین و فرزندان
🌺مقایسه ی پدر و پسر🌺
مردی سالخورده با پسر تحصیل کردهاش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی کنار پنجرهشان نشست.
پدر از فرزندش پرسید:این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ
پس از چند دقیقه دوباره پرسید:
این چیه؟» پسر گفت:بابا من که همین الان بهتون گفتم، کلاغه.
بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید:
این چیه؟ عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت: «کلاغه کلاغ!
پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت.
صفحه ای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند.
در آن صفحه این طور نوشته شده بود:
❣امروز پسر کوچکم ۳ سال دارد.❣
و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم ۲۳ بار نامش را از من پرسید و من ۲۳ بار به او گفتم که نامش کلاغ است.
هر بار او را عاشقانه بغل میکردم و به او جواب میدادم و به هیچ وجه عصبانی نمیشدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا میکردم .