هیات محبان حضرت ابوالفضل(ع)شهرستان مرند

http://telegram.me/mohebbaneabolfazl
هیات محبان حضرت ابوالفضل(ع)شهرستان مرند

🌷🌷🌷🌷
روابط عمومی هیات محبان ابوالفضل ع مرند
http://telegram.me/mohebbaneabolfazl
🌷🌷🌷🌷

پربیننده ترین مطالب

۳۸ مطلب با موضوع «پند وارزهای مذهبی» ثبت شده است

پند حکیمانه...

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۲۳ ق.ظ



🌺 ارزش حکومت نزد امام علی ع🌺


🍃 ابن عباس پارچه خیمه را بالا زد و نگاهی به دست های علی (ع) انداخت. علی، همچنان نخ و سوزن از کفش کهنه اش می‌گذراندند. 


🍃 یا امیرالمومنین، مردم منتظرند که برایشان خطبه بخوانید. شما هنوز مشغول وصله کردن کفش‌هایتان هستید؟ 


🍃 علی، رشته نخی را که با آن کفشش را می‌دوخت، گره زد و محکم کشید. کفش‌های پر از وصله و پینه‌اش را جلو پای ابن عباس گذاشت و گفت: 

این دو لنگه کفش را برای من قیمت کن. 


🍃 ابن عباس دستی به صورتش کشید و ابروهایش را بالا انداخت. 

گمان نکنم کسی حاضر باشد بابت این کفش‌ها درهمی بپردازد. 


🍃 امیرالمومنین همان طور که به کفش‌ها نگاه می‌کرد، گفت: به خدا قسم این کفش، پیش من محبوب‌تر از حکومت بر شما است؛ مگر این که با آن حقی را اقامه کنم یا باطلی را دفع.

🍃🍃🍃🍃🍃🍃


📚 نهج البلاغه، خطبه 33

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۲:۲۳

چادر خاکی...

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۳ ق.ظ


🌸🌸🌸🌸🌸🌸

‌ چادری بودنـت را مســخره میــکنند؟


چه کسانی؟ 


کسـانی که خودشـون را عروســک دیگران کرده اند؟

این را بـدان 

شهید رستمــی به من و تو اینـگونه خطاب کرد

به پهلـوی شکســـته فاطـمه زهـــرا(س) قسـمتـان میـدهم

 که

 حـجاب را،حـجاب را،حجـاب را، رعایـت کنید. 

🍃🍃🍃🍃🍃🍃

حال تو به من بـگو 

حرف های انـها که بـرای خود ارزشـــے قائل نیستـند

 برایـت مهم تر اسـت؟؟؟

 یا

 حـرف شهـیدی که به خاطـر

 حفظ حجاب تـو را به مادرمان زهــرا(س) قسم داده است...؟؟؟


چادر یعنی پاکی! 


و چه چیزی برتر از پاکی

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۸:۴۳

پند شبانه...

جمعه, ۲۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۳۳ ق.ظ


🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

به تاریخ های روی سنگ قبر نگاه کنید:
تاریخ تولد- تاریخ مرگ

آنها فقط با یک خط فاصله از هم جدا شده اند،
همین خط فاصله کوچک نشان دهنده تمام مدتی است که ما
روی کره زمین زندگی کرده ایم،
ما فقط به اندازه یک " خط فاصله" زندگی می کنیم!
و ارزش این خط کوچک را تنها کسانی می دانند که به ما عشق ورزیده اند.
آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتی که باقی می گذاریم نیست، بلکه چگونه گذراندن این خط فاصله است.
بیایید به چرایى خلقتمان بیاندیشیم
بیایید بیشتر یکدیگر را دوست داشته باشیم
دیر تر عصبانی شویم
بیشتر قدردانی کنیم
کمتر کینه توزی کنیم
بیشتر احترام بگذاریم
بیشتر لبخند بزنیم
و به یاد داشته باشیم که 
این "خط فاصله"خیلی کوتاه است.....

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۶ ، ۰۳:۳۳

پند شبانه

پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۶ ق.ظ

🍁کلام شهید🍁

یـادمون باشه که هـرچے برای خـــدا کـوچیکی و افتـادگی کنیم، خـــدا در 
نظر دیگـران بـزرگمون مے کنه...

🌷شهیـد حاج حسیـن خـرازے🌷
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۶ ، ۰۲:۳۶

پند...

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۵۵ ق.ظ


🌷 رضاے خدا 🌷


گویند 

روزے فقیرے به نزد هندوانه فروشے رفت و گفت هندوانه‌اے براے رضاے خدا به من بده ڪه فقیرم و چیزے ندارم


هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتے زد و هندوانه ے خراب و بدرد نخورے را به فقیر داد. فقیر نگاهے به هندوانه ڪرد و دید ڪه به درد خوردن نمیخورد، و مقدار پولے ڪه به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه پولم به من هندوانه اے بده

هندوانه فروش هندوانه خیلے خوبے را وزن ڪرد و به مرد فقیر داد، 

فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان ڪرد و گفت 

خداوندا بندگانت را ببین…

این هندوانه خراب را بخاطر تو داده است و این هندوانه خوب را بخاطر پول


🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۶ ، ۰۳:۵۵

پند شبانه

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۳۵ ق.ظ



🌹🌹🌹🌹🌹🌹


آیَتُ الله مُجْتَهِدےٖ تِهْرَانےٖ(ره):

ازعزرائیل پرسیدند:

تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟

عزرائیل جواب داد:

یک بارخندیدم،

یک بارگریه کردم

ویک بارترسیدم.


⭕️‍"خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم، اورا در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم.


⭕️‍"گریه ام" زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم و بی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود.. منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم.

دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.


⭕️‍"ترسم" زمانی بودکه خداوندبه من امرکرد جان فقیهی را بگیرم نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد.

و زمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم.. دراین هنگام خدا وندفرمود:

میدانی آن عالم نورانی کیست؟..

او همان نوزادی ست که جان مادرش را گرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن، موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود...

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۰۳:۳۵

۶ نکته مهم

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۳ ق.ظ



‍🌺‍ شش نکته باریک تر از مو ‍🌺‍


🌸پیامبر اکرم صل الله علیہ وآله بہ علے علیہ السلام فرمودند: یاعلے، ششصد هزار گوسفند میخواهے، یا ششصد هزار دینار، یا ششصد هزار ڪلمہ؟

عرض ڪرد: ششصد هزار کلمه.


🔷 فرمود: من براے تو ششصد هزار ڪلمہ را در شش ڪلمہ جمع مےنمایم:


۱- یا علے وقتے دیدے مردم بہ مستحباٺ مشغولند، تو «به تڪمیل واجباٺ مشغول باش.»


۲- هرگاه دیدے مردم بہ عمل دنیا مشغولند، تو «بہ عمل آخرٺ مشغول باش.»


۳- هنگامے ڪہ دیدے مردم مشغول بہ عیب گویے یڪدیگرند تو «مشغول بہ عیوب خود باش.»


۴- هنگامے ڪہ دیدے مردم مشغول بہ زینٺ دنیا مےباشند، تو «مشغول بہ زینٺ آخرٺ باش.»


۵- هنگامے ڪہ دیدے مردم بہ زیادے عمل مشغولند، تو «بہ خوبے عمل مشغول باش»


۶- هنگامے ڪہ دیدے مردم بہ مخلوق متوسل مےشوند، تو «بہ خالق متوسل شو.»


💎 یا علے، بر مردم زمانے بیاید ڪہ اقرار ڪننده بہ حق اهل نجاٺ باشد.

عرض ڪرد: عمل ڪجاسٺ؟

فرمود: در آن روز عملے نیسٺ.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۰۳:۱۳

پند شبانه...

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۰۵ ق.ظ

🍀 عقوبت اسرافکاری🍀


قومی از بنی اسرائیل که به اهل نهر ثرثار مشهور بودند، در شرایطی خوب از آب و زمین زندگی می‌کردند که محصول بسیار زیاد و مرغوب از گندم داشتند و از این گندم مرغوب نان‌هایی می‌پختند، نازک و سفید؛ مثل پارچه لطیف. این نعمت زیاد آنقدر آنان را مغرور و اسرافکار نموده بود که زنان به جای پارچه از همان نان‌ها برای پاک کردن بچه‌ها استفاده می‌کردند!
روزی مرد صالحی زنی را دید که طفل خود را با نان پاک می‌کند گفت: از خدا بترسید و نعمت خدا را از خود بر نگردانید،
 آن زن گفت: ما را از گرسنگی می‌ترسانی؟ تا این نهر جاری است ما از گرسنگی نمی‌ترسیم!
آنها آنقدر این کار را انجام دادند که انباشتی عظیم، چون کوه در خارج از شهر از این نان‌ها ایجاد شد.

ناگهان خداوند بر آنها قحطی را با منع باران و گیاه زمین، نازل نمود و چنان‌که به کمبود و نایابی غذا و به ویژه نان، دچار شدند که مجبور شدند، برای استفاده از همان نان‌ها در خارج شهر صف بکشند و نوبت بگیرند!

منبع.حلیة المتقین

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۰۲:۰۵

دعای مادر وافزایش روزی

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ق.ظ

دعای مادر وافزایش روزی🌸


 مرحوم ملا احمد نراقی گوید: در کنار فرات صیادان زیادی برای ماهیگیری می‌نشستند. 


نوجوانی با پای معلول، کنار فرات می‌آمد و مبلغی می‌گرفت و دست به هر تور ماهیگیری که می‌خواست می‌زد و تور او پر ماهی می‌شد.

این نوجوان هر روز برای یک نفر این کار را می‌کرد و بیشتر انجام نمی‌داد. گمان کردم علم طلسم بلد است. روزی او را پیدا کردم،دیدم حتی سواد هم ندارد.


علت را جویا شدم. گفت: من مادر پیری داشتم که برای درمان او مجبور بودم در همین مکان ماهیگیری کنم، روزی تمساحی پای مرا گرفت و قطع کرد. نزد مادر آمدم  و گریه کردم. 


 او دعا کرد و گفت: «خدایا پسر مرا بدون نیاز به وجودش روزی آسانی بده که او سلامتی خود را به خاطر من از دست داد.» بعد از مرگ مادرم وقتی من در فرات تور می‌اندازم، از بین همه صیادها ماهی‌ها وارد تور می‌شوند. و حتی وقتی که من تور در فرات نمی‌اندازم، کافی است دستم را به توری بزنم، همه ماهی‌های روزی من که به‌خاطر دعای مادر من است در آن تور جمع می‌شوند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۰:۴۲

حجاب ..

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۶ ق.ظ

❣حجاب؛ 

یعنے همین دقت در برخورد، 

✅ڪہ آلودہ نشوے و آلودہ نسازے...

✅ڪہ اسیر نشوے و اسیر ننمایے...

❣حجاب، 

فقط این نیست ڪہ زن خود را بپوشاند...

✅زن و مرد هر دو باید در ساخت دنیایے ڪہ راہ است و میدان حرڪت،

سنگ راہ هم نباشند...

و دیگران را در خود اسیر نسازند...

و چشم ها و دل ها را نگہ ندارند..

و در دنیا نمانند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۶ ، ۰۲:۵۶