مدح امام حسین ع
حسین(ع) پرتو انوار حیّ لم یزلی است
که نور حق ز رخش روشن و نمایان است
حسین(ع) علّت ایجاد جمله هستی
حسین(ع) جان جهان روح کون و امکان است
حسین(ع) سرّ أَنااللّـه سینة سیناست
حسین(ع) آینة عکس حسن جانان است
حسین(ع) معدن اسرار ذات لمیزلی است
حسین(ع) مظهر اوصاف حیّ سبحان است
حسین(ع) ماه ولایت به برج رحمانی است
حسین(ع) شمس هدایت به راه یزدان است
«حسین از من و من از حسین» گفت نبی است
همین دلیل بس او را که جان جانان است
به جز نبی(ص) که بود خاتم پیامبران
به جمع خیل رسل او دلیل و برهان است
تمام کون و مکان ریزه خوار حکمت اوست
چه جای صحبت فضل و کمال لقمان است
عجب زجور عدو آن حسین(ع) و آن همهحسن
به دشت ماریه در خون خویش غلطان است
به دشت کرب و بلا آن که غرق خون بینی
سرور قلب نبی(ص) آیههای قرآن است
اگر به دیدة دل بنگری عیان بینی
که قلب عالم امکان نشان پیکان است
فنای حق شده در جذبه است و حال وله
سرود فتح و ظفر در لبش نمایان است
غریب و تشنه بود لیک تشنة آبی
که جان زنده دلان را نوید جانان است
از آن شراب شهادت که جمله اهل ولا
به نیم جرعة آن سالهاست عطشان است
هوای سر بهل ار شوق وصل او داری
که در طریق وفا سر چو گو به چوگان است
درآی در دل آتش بسان ابراهیم(ع)
که نار بر همة عاشقان گلستان است
خیال سلطنت از سر بهل که در ره عشق
گدای کوی ولا بر دو کون سلطان است
کسی که غرق غم و محنت است ای شه عشق
غلام درگه تو «فانی» پریشان است
محبّ تست شها رحمتی و مرحمتی
که غرق بحر بلاهای دور دوران است
تو کز درون دل زار او خبر داری
عنایتی که زدل غرق بحر عصیان است
اگرچه غرق گناه است و نیست جای سؤال
ولیک چشم امیدش به فضل و احسان است
دلش ز هول قیامت مشوّش است ولی
امید رحمتش از ذات حیّ رحمان است
هر آن که ذاکر او بود و هست با اخلاص
یقین به خوان نوال حسین(ع) مهمان است
کسی که نام حسینش به لب غنوده به خاک
زکردگار بر او رحمت فراوان است
اگر به درد درون «فانیا» دوا خواهی
به اسماعظم او چنگ زن که درمان است