🌸🍃🌸🍃🌸
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند
و رفتنش چیزی از آن کم...!
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد.
باید که جای پایش در این دنیا بماند.
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود.
نیامده ایم تا جمع کنیم، آمده ایم تا ببخشیم، آمده ایم تا عشق را ؛
ایمان را ، دوستی را
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم
آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس! بی حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت.
آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم...
پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم...
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹 یا حضرت علی اکبــر (ع)🌹
آل طاهایه خبر ویر ای باجی اکبر گلور
قتلگهدن خیمهگاهه شورش محشر گلور
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
کاش ایران می آمدی آقا
مُلک ری قبله ی ولا می شد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهد الصادقی بنا می شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نه رواقی، نه گنبدی، حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست
غیرمُشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری، کنار تو نیست
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸مردخوشبخت 🌸
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند"🌼🍃
تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست🌼🍃
تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود"🌼🍃
شاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد....
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبهای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید. "شکر خدا که کارم را تمام کردهام. سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟"
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند🌼🍃
پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن هم نداشت!!!🌼🍃
🍃شعری در مقام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و گریز به حالات قتلگاه🍃
آفت جان عاشقه فکر ایتمه ساغردن گلور
هر نه گَلسه ساقیان ماه منظردن گلور
🌺زبانحال حضرت علی اصغر (ع) در میدان به لشکریان کفر و نفاق و تزویر🌺
من علیّ اصغرم ممتازلر ممتازیم
شهریار کربلانین سودامر سربازیم
🌴زبانحال حضرت زینب کبری (س) هنگام آوردن طفل شیرخواره و دادن او به امام حسین (ع) 🌴
آل علی اصغری قارداش نجه گور شوره گَلوب
دیه سن زاده ی عمراندی گیده طوره گَلوب